بیابان را با همه ی بزرگی اش تصور کن ...با همه ی داغ بودنش...با همه ی حس تنهایی اش ...حالا به این بیابان بزرگ و داغ و تنها یک لشکر چند هزار نفری را اضافه کن ...یک شمر قرمز پوش را اضافه کن ...یک حرمله را ...یک طالب حکومت ری را ...
سرت را بچرخان چند قدم آن طرف تر ...حال به این بیابان بزرگ و داغ و تنها و لشکر چند هزار نفری و شمر و حرمله و.....یک لشکر هفتادوچند نفری را اضافه کن ...یک حسین سبزپوش را .... یک قاسم را...یک شش ماهه را....
وحال خودت را تصور کن که جایی میان این دو لشکر ایستاده ای جایی میان سبز و قرمز ...آرامش و آشوب ...
حکایت این روزهای ما همین است ...اگر آن روز آنجا بودی چه میکردی؟با خودت صادق باش انتخاب سختی است....
ما همیشه تو صحنه ی انتخاب حق وباطلیم اما انگار باورمون نیست
انگار گوش هامونو بستن که صدای هل من ناصر ینصرنی امام زمانمونو نمی شنویم...
توانایی زیادی در نوشتن دارید میشه گفت شما هم یه قلم جادویی دارید
یه قلم جادویی که باچند تاواژه می تونه میلیونها ژول انرژی رو جابه جاکنه
خیلی ها اینو نمی دونن ولی این استعداد مثل یه شمشیر دولبه است گاهی ممکنه گردن آدمای بی گناهی روبزنه که فقط به آرامش واژه هات عادت کردن
زیاد حرف زدم به عنوان اولین مهمون وبلاگم ازتون قدردانی می کنم
درپناه حق