اولین باری که دیدمش اومده بود به برنامه صدبرگ . همون برنامه ای که در ادامه رادیو هفت دوست داشتنی بود . البته نه به اندازه رادیو هفت دوست داشتنی . انگار دست و پای منصور ضابطیان و محمد صوفی رو بسته بودن و انداخته بودنشون تو شبکه چهار و بعد هم گفتن تبعیدددد به شبکه فرهیختگان . خلاصه... یک شب در هفته موضوع عکاسی بود با یک مهمان کارشناس همیشگی : ماندنی . من اون موقع نه اینستاگرام داشتم و نه تلگرام و نمیدونمم ایشون هم مثل الان همینقدر شناخته شده بودند یا نه ... . ماندنی هر هفته یه موضوع اعلام میکرد و میگفت از سوژه مورد نظر عکس بگیرید و بفرستید به برنامه . یادمه یه بار موضوع چای بود . صد تا ژست مختلف برای استکان چای طراحی کردم : چای و کتاب ، چای و طبیعت ، چای و نبات ، و ... . اما نشد . هیچکدوم جالب نشد .و فرستاده هم نشد . یه دفعه دیگه موضوع پنجره بود . اینبار تو خیابونا ، سر به هوا راه میرفتم در جست و جوی پنجره ای دلربا شاید . ولی اینبارهم نشد ... . اصلا انگار قرار بود که نشه . اون برنامه که پلمپ شد . ولی من صفحه ماندنی رو بعدها یافتم . تو پیج ماندنی اوضاع کمی متفاوت تر بود .اون عقیده شخصیشو ، استنباطش از مسائل مختلف و ایده هاشو با احترام به همه بیان میکنه  مثل کسی که بهت میگه تو بدخطی ولی نقاشیت عالیه .در واقع پارادوکس ها رو با یه نظم دوست داشتنی کنار هم میچینه . البته که من با همه نظراتشون موافق نیستم ولی شیوه بیانشون جدا ستودنیه .
اون پروژه هفتگی هنوز هم ادامه داره .من از فن عکاسی ایشون تقریبا هیچ چی یاد نگرفتم... نه قاب بندی رو خوب بلدم نه عمق میدان نه انواع لنزها رو میشناسم ... به جز یه چیز : اینکه دنیا رو از یه زاویه متفاوت ببینم .