این روزها که سریال "گذر از رنج ها" از شبکه یک پخش میشه دلم حسابی هوایی شده . هوایی یه زمین سبز و یه آسمون آبی. گاهی از این همه تکنولوژی متنفر میشم از این همه خبرای بی سر و ته که هیچ فایده ای هم به حالمون نداره و گاه و بیگاه به گوشمون میرسه از این همه سلفی ، سلفی در حال غذا خوردن سلفی در حال درس خوندن سلفی در کنسرت سلفی با فلان بازیگر ، تموم زندگیمون شده پر از سلفی های بیخود دریغ از اینکه یه ذره این سلفمونو(خودمونو) بشناسیم!

چی داشتم میگفتم ؟ آهان از گذر از رنج ها میگفتم .  دلم یکی از اون خونه های چوبی خوشگلو میخواد که از ستوناش گلدون آویزونه. 

گاهی دلم میسوزه به حال خودمون . ما خیلی از چیزا رو تجربه نکردیم . بوی علف تازه رو ، بوی نم خاکو،  نرمی بال پروانه رو ، میوه چیدن از رو درختو ، ساعت ها به ابر ها خیره شدنو... شاید هم تجربه کردیم ولی گاهی انقدر درگیر فرعیات میشیم که اصلیاتو فراموش میکنیم ...

قانون عمل و عکس العمل همیشه صادقه یه ذره به دور و برتون توجه کنین بعد میبینین که طبیعت چه سنگ تمومی براتون میذاره !